loading...

پنجره های آبی

بازدید : 405
چهارشنبه 23 ارديبهشت 1399 زمان : 1:25

شب‌های زمستون که برمیگشتم خونه‌، سرمون رو سمت پنجره اتاق کاف میذاشتیم و به صدای بارون گوش می‌دادیم. رو به سقف دراز می‌کشیدیم و از ماجراهای بی سر و ته حرف میزدیم. پرتقال پوست میکندیم و از ساحل‌گردی‌ها براشون می‌گفتم. حالا چه همه وقته که پاهام ماسه‌های نرم و خوش‌رنگ رو لمس نکرده. وقتی خورشید روشنش می‌تابید به موهایی که موج گرفته بود از شرجی و تنها سایه‌ای که برای یک لحظه پناه گرفتن از آفتاب تیز ظهر پیدا میکردیم سایه‌ی کوچک یک صخره بود. هوای حریری. هوای روشن. خورشید. نور‌. آفتاب و حس زنده بودن. آسمون صاف و بدون ابر. چقدر دلم تنگ شده. چقدر دلم برای اون آبی بی‌انتها تنگ شده.

شهید آوینی : شهادت لباس تک‌ سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تکسایز درآمدی، پرواز می‌کنی، مطمئن باش.
بازدید : 167
جمعه 22 اسفند 1398 زمان : 3:31

وقتی از پنجره‌‌ی قطار برف تمیز و سفید رو نگاه می‌کردم و پرده رو کنار زده بودم تا آفتاب گرم بتابه به دست‌هام که سرد بودند و به خط‌های روشن کتاب، آخرین حرف‌ها و آخرین روزها از ذهنم گذشت. یادم اومد که اول خشم اومد سراغم و بعد غم بی‌اندازه. افتادم توی بزرگ‌ترین و عمیق‌ترین سکوت زندگی‌ام. حرف زدن که هیچ، حتی کلمه‌ها برای یک تبریک تولد ساده هم از من گریزون شدند.

قاتل بیماری های ویروسی،حجامت است.

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 18
  • بازدید کننده امروز : 16
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 602
  • بازدید کلی : 3457
  • کدهای اختصاصی